جمهوری اسلامی فاقد ظرفیت‏های مسالمت آمیز است!
شباهنگ راد شباهنگ راد

بار دیگر و برای چندمین بار «موسوی» رهیر و شاه کلید "جنبش سبز" در مقام دفاع از نظام جمهوری اسلامی بر آمد و آب پاکی بر روی دستان و طرفداران "جنبش رنگین کمان" ریخت و اعلام نموده است مدافع‏ی آن نظامی‏ست که پایه‏های آن در سی و یک‏سال قبل ریخته شده است. اعلام نموده‏ است مدافع‏ی آن قانونی‏ست که توسط طبقه‏ی ظالم نوشته شده است. در حقیقت وی اصلاً و ابداً مخالفتی با بر سر کار ماندن سرمایه در حاکمیت ندارد و دائماً دارد می‏گوید که دولت‏مردان کنونی لیاقت حفظ و پایداری نظام اسلامی را ندارند و همواره دارد با شکوه‏ترین دوران نظام جمهوری اسلامی را، دهه‏ی اوّل حاکمیت توضیح می‏دهد؛ دورانی که جامعه شاهد در خون غلطیدن دسته دسته از جوانان در شکنجه‏گاه‏های مخوف جمهوری اسلامی بدست شکنجه‏گران و جلادان بوده است؛ دورانی که رژیم جمهوری اسلامی با ظرفیت تعریف شده و روشنی به جنگ با کارگران و زحمت‏کشان برخاست و راهِ هرگونه مبارزه‏ی مسالمت آمیز در درون جامعه را بست و نشان داده است‏که بدون کار بست روزانه‏ی سرکوب قادر به بر دوامی سلطه‏ی سرمایه‏داران وابسته نیست. سی سال جنایت و کُشتار در برابر ابتدائی‏ترین نیازهای کارگران و زحمت‏کشان بنوبه‏ی خود نمایان‏گر ظرفیت و پتانسل رژیم جمهوری اسلامی‏ست و بر خلاف ادعاهای "رهبران سبز"، چنین رویکردهایی صرفاً و صرفاً به بعد از انتخابات هشتاد و هشت بر نمی‏گردد.

 

در حقیقت تحرکات خونین و ضد انقلابی دور تازه‏ی رژیم جمهوری اسلامی به صفوف معترضین که هم‏زمان با انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی بود، یک‏بار دیگر، بر این ایده‏ی اساسی صحه گذاشت است‏که این جانیان آمده‏اند تا با سبوعانه‏ترین شکل ممکنه، بی‏عدالتی را جای‏گزین عدالت اجتماعی نمایند؛ آمده‏اند تا قانون استثمارگرایانه‏ی سرمایه‏داران مفت‏خور را به محرومان تحمیل نمایند؛ آمده‏اند تا از منفعت طبقه‏ی سرمایه‏دار حفظ و حراست نمایند؛ تا بحال چنین کرده‏اند و کارگران و زحمت‏کشان هم از یاد نبُرده‏اند که دولت‏های متفاوت رژیم جمهوری اسلامی، همان سیاستی را پیشه‏ی خود ساختند که دولت نهم و دهم, جمهوری اسلامی در مقابل خود قرار داده است.

این حاصیت هر دولت سرمایه‏داری‏ست و در حقیقت مجال و راه دیگری در مقابل‏شان نیست و بدون کمترین شک و شبهه‏ای وظیفه‏ی‏ یکایک آنان پشبرد نقشه‏های شوم امپریالیستی و به یغما بُردن دسترنج کارگران و زحمت‏کشان است. با این حساب تفاوت ماهوی‏ای فیمابین این دولت‏ها نمی‏توان قائل شد و جنگ و دعواهای براه افتاده در بالا را باید و می‏بایست بر سر کسب و دست‏یابی به ارکان‏های دولتی به نفع جناح خودی‏‏های‏شان توضیح داد که هیچ‏گونه ربطی به جنگ و جدال مردم با کلیت نظام ندارد. به عبارتی ساده، سود تنش‏های درون حاکمیت به جیب محرومان نخواهد رفت و برندگان واقعی آن کسانی جز سرمایه‏داران نیستند. هدف همه‏ی آن‏ها پایداری نظام جمهوری اسلامی، سرکوب و به انحراف کشاندن اعتراضات مردمی‏ست.

 

این نظام، نظام, توده‏های رنج‏دیده نیست و این‏را به انحای گوناگون و بارها و بارها اعلام نموده‏اند که مدافع‏ی آن نظامی‏اند که از منفعت کارگران، دهقانان، زنان، دانشجویان و جوانان دفاع نماید؛ اعلام نموده‏اند که مخالف بگیر و به بندها و مثله نمودن زندانیان سیاسی و معترضین‏اند. از منظر توده‏های محروم، نام جمهوری اسلامی مترادف است با ننگ و جنایت؛ مترادف است با کُشتن و خانه خراب نمودن زندگانی آیندگان جامعه. هیچ‏وقت کارگران و زحمت‏کشان و خلق‏های ستم‏دیده، شیفته و مفتخر این نام نبوده‏اند و نه تنها "تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آن‏ها توسط ماشین پلیس را از یاد .." (از بیانیه‏ی هیجده «موسوی») نخواهند بُرد بل آن مادر رنج‏دیده و پدر دردمندی که بعد از دو دهه هم‏چنان بدنبال جسد فرزند خود در خاوران می‏باشد، فراموش نخواهد کرد و از یاد نخواهد بُرد که چگونه "رهبران سبز," جنایت‏کار، کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین را بمنظور حفظ و پایداری و "تمامیت" نظام جمهوری اسلامی از دم تیغ گذرانده‏اند؛ از یاد نخواهد بُرد که دفتر اوّل جنایت‏کاری‏های رژیم جمهوری اسلامی به بعد از انتخابات هشتاد و هشت بر نمی‏گردد. می‏داند که دریدگی و زیاده‏روی‏های حافظین نظام نسبت به غارت اموال عمومی در ایران سر دراز دارد و می‏داند که تا چه اندازه سران و دولت‏های متفاوت رژیم جمهوری اسلامی در این سی سال و اندی تا تواسنته‏اند خُورده‏اند، بُرده‏اند و مخالفین و معترضین خود را کُشته‏اند.

 

این تصویر و ماهیت حقیقی رژیم جمهوری اسلامی‏ست و بیهوده «موسوی» دارد قیافه‏ و پُز "مردم دوستی" و پایمال شدن حقوق آنان از جانب "تمامیت‏خواهان" را بخود می‏گیرد؛ بیهوده دارد نظام جمهوری اسلامی را به نظام "خوب و "بد" تقسیم می‏کند و بیهوده دارد به توده می‏قبولاند که دوران وی، دوران برسمیت شناختن حقوق مخالفین و محرومان بوده است. هیچ روز و دوره‏ای از حیات جمهوری اسلامی را نمی‏توان سراغ داشت که سران حکومت از تأمین منافع‏ی طبقات ظالم باز مانده باشند و هیچ روز و دوره‏ای را نمی‏توان یافت که در آن از اعدام قربانیان نظام و مخالفین خبری نباشد. حیات و موجودیت این نظام با خون و خون‏ریزی و با اعدام کمونیست‏ها و مبارزین و توده‏های ستم‏دیده رقم خورده است، "این‏که کشور ما بیشترین اعدام‏ها را نسبت به جمعیت‏اش در جهان دارد (از بیانیه‏ی هیجده «موسوی»)"، صحیح‏ست، به تبع از آن صحیح هم نیست تا آنرا به این دوره خلاصه نمود و آگاهانه از توضیح آن‏چه را که در حق هزاران زندانیان کمونیست، مبارز و مخالفین صورت گرفته است، غافل ماند. رژیم جمهوری اسلامی همواره در اعدام مخالفین و معترضین در صف اوّل قرار داشت و در تمامی دوره‏ها و دهه‏ها، مدال طلا را بر گردن خود آویزان نموده است و الحق که نظام در این زمینه قهرمانان بسیار زیادی را پرورش داده و در این میان و مهمتر از همه‏ی این‏ها «موسوی» هم از کسب چنین مدالی بی نصیب نمانده است و مفتخر دریافت آن از جانب "پیر جماران" می‏باشد.

 

حقیقتاً که تربیت و پرورش چنین انسان‏های ظالم و وحشی‏ای در ذات حکومت‏های سرمایه‏داری‏ست. چرا که این حکومت‏ها با کُشتن عدالت‏ اجتماعی‏ست که شکل و قوام یافته‏اند و همواره مدافع‏ی حاکمیت و "مدیریت" طبقه‏ی سرمایه‏دار بر طبقات محروم‏اند. واضح است‏که در مدیریت و حکومت کنونی، جایی برای برقراری عدالت اجتماعی و حذف مفسدان حکومتی وجود ندارد. واضح است‏که مصلحت روزمره‏ی‏شان بر دروغ، ترویج خرافات، فساد و سرکوب حکومتی که بر گرفته شده از قانون اساسی ارتجاعی‏ست، استوار می‏باشد. براستی مگر بروز این حوادث و مال خُوری‏ها و ثروت اندوزی‏ها در ایران، صرفاً و صرفاً حاصل سیاست‏های یک‏ساله‏ی "تمامیت خواهان" است‏که «موسوی» دارد، قیل و قال براه می‏اندازد و در مقام منجی و منادی منافع‏ی مردمی به میدان می‏آید تا ننگی را که بر پیشانی‏اش حک شده است، پاک نماید؟ مگر فراموش شده است که چه حساب‏سازی‏هایی به بهانه‏ی جنگ با "کفار" در زمان وی صورت گرفته است و چه پول‏های کلانی از بیت‏المال توسط لایه‏های متفاوت حکومتی - دولتی دزدیده شده و کسی پاسخ‏گوی حیف و میل و به یغما بُردن اموال عمومی نبوده است؟ مگر فراموش شده است‏که نظام جمهوری اسلامی از همان اوان با آزادی اندیشه و بیان سر جنگ داشت و روزنامه‏ها را بست، قلم مخالفین خود را شکست؛ زنان "بی حجاب" را مورد تعرض وحشیانه‏ی خود قرار داد و سینه‏ی کمونیست‏ها را به گلوله بست؟ همه‏ی این‏ها و از جمله بالا کشیدن بیت‏المال و آن‏هم در لایه‏های متفاوت حکومتی - دولتی به امری طبیعی تبدیل گشته و «موسوی» هم در تشدید این روند و خانه خراب نمودن هر چه بیشتر توده‏های ستم‏دیده نقش پر اهمیتی داشته است و طبعاً روزی تأوان جنایت‏کای‏های‏اش را باز پس خواهد داد.

در یک کلام نظام سرمایه‏داری با هر شکل و شمایلی مولد هزاران مصائب سیاسی – اجتماعی‏ست و تا زمانی‏که مدافعین آن بر سر کاراند، نابسامانی‏ها و مشکلات گوناگون در درون جامعه رخت بر نخواهند بست و در ابعادی گسترده و درد آور دامان همه‏ی محرومان را در بر خواهد گرفت. تنها با بدور انداختن و با بزیر کشیدن سلطه‏ی مدافعین رنگارنگ نظام و با بر افراشتن پرچم ظفرنمون کمونیستی‏ست‏ که عدالت و مصالحه جای‏گزین به یغما بُردن اموال عمومی و خشونت خواهد گردید.

 

 

19 ژوئن 2010

29 خرداد 1389


June 20th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی